×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

eshgh be hame chiz khoda.dost.shohar.kar...................

ba to hamishe bi to hargez

× mikhahm zendgi konam ama ba ashgh ta sheghaigh hast baid zendgi kard
×

آدرس وبلاگ من

ravanshnasihoman.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/tarzan_hb_2000

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

dar mord zendgi

یک جادوگر قدرتمند که می خواست سراسر یک پادشاهی را نابود کند یک معجون جادویی در چاهی ریخت که

 

تمامی ساکنان شهر از آن می نوشیدند. هر کس از آن آب می نوشید دیوانه میشد. صبح روز بعد همه مردم از آب آن چاه نوشیدند و همه دیوانه شدند به جز

 

خود شاه و خانواده اش که چاه مخصوصی داشتند و جادوگر نتوانسته بود آن چاه رامسموم کند.شاه نگران شد وسعی کرد با صدور یک سلسله فرمان برای

 

حفظ امنیت ملی و سلامتی عمومی مردم را مهار کند.اما پلیسها و کاراگاه ها هم از آب مسموم خورده بودند و فکر می کردند تصمیم های پادشاه احمقانه است

 

وتصمیم گرفتند هیچ توجهی به آنها نکنند. وقتی ساکنان آن سرزمین فرمانها را شنیدند مطمئن شدند که پادشاه دیوانه شده و فرمانهای نامعقول صادر می کند.

 

واز او خواستند کناره گیری کند.پادشاه با ناامیدی تصمیم گرفت از تخت کناره گیری کند اما ملکه جلوش را گرفت وگفت:بیا بیرویم از همان چاه عمومی بنوشیم.

 

بعد ما هم مثل آنها می شویم.وهمین کار را کردند :پادشاه وملکه از چاه دیوانگی نوشیدند وبی درنگ شروع کردند به چرند گفتن.زیردستهایش بلافاصله توبه

 

کردند.حالا که شاه داشت این اندازه خردمندانه سخن می گفت چرا نباید بگذارند بر کشور حکومت کند؟ آن کشور در صلح و صفا به زندگی خود ادامه داد هرچند

 

رفتار ساکنانش بسیار متفاوت با کشورهای همسایه بود. وپادشاه توانست تا آخرین روزهای عمرش برآن کشور حکومت کند.

 

چهارشنبه 26 دی 1386 - 3:23:28 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم